طالب آملی، ملکالشعرای جهانگیر طالب آملی ممدوحان بسیاری داشت اما در دربار جهانگیر به مقام ملکالشعرایی رسید و تا پایان عمر این مقام را در تصاحب خود داشت. میرزا نورالدین بیگ محمد خان سلیم (فرمانروایی: ۱۶۰۵–۱۶۲۷ م) شناخته شده با نام سلطنتی جهانگیر با لقب کامل: «السلطان الاعظم و الخاقان المکرم، خسرو گیتی پناه، ابوالفتح نورالدین محمد جهانگیر پادشاه غازی» چهارمین پادشاه سلسلۀ گورکانیان هند یا امپراتوری مغولی هند بود. جهانگیر وارث امپراتوری پدرش اکبرشاه (فرمانروایی: ۱۵۵۶–۱۶۰۵ م) شد. از اکبر شاه به عنوان بزرگترین پادشاه تاریخ هند نام برده میشود و گسترۀ حکومتش از شهر قندهار در مغرب تا شهر داکا در بنگال شرقی در مشرق و از سرینگر (کشمیر) در شمال تا سرحد شهر احمدنگر در جنوب امتداد داشت. جهانگیر در ماه می ۱۶۱۱ با زنی ایرانی به نام مهرالنسا ملقب به نور جهان ازدواج کرد که بیوه شیر افغان حاکم یاغی بنگال بود. نورجهان همچنین نوۀ یکی از درباریان شاه تهماسب صفوی بود و پدرش به نام میرزا غیاث الدین شیرازی ملقب به «اعتمادالدوله» در دربار اکبر و جهانگیر مناصب مهمی داشت. میرزا غیاث الدین شخصی ایرانی بود که با خانوادهاش در دورۀ اکبر، (سلطنت ۹۱۴–۹۶۳ ه.ق) به هند رفت و در دربار او به کار اشتغال ورزید و در مدت کوتاهی پیشرفت کرد و عهدهدار فعالیتهای مهمی شد. پیشرفت او در دوره جهانگیر چنان بود که به عالیترین مقام اداری کشور یعنی به منصب صدارت عظمی دست یافت. نور جهان زن بسیار قدرتمند و پرنفوذی بود که به تنهایی از سلطنت جهانگیر مواظبت کرد. او زنی شجاع، بیباک و جنگجو بود که از عشق به جهانگیر، جان خود را کف دستش میگذاشت و به مقابله با دشمنان میپرداخت؛ بهطوریکه وی ستون سلطنت مغول در دوران جهانگیر را مستحکم کرد و اگر او نبود، سلطنت مغول غروب میکرد و هندوستان با مشکلاتی سخت و پیدرپی روبهرو میشد. جهانگیر شاه به علم و هنر و ادب بیش از سیاست علاقه داشت؛ بهطوریکه در شانزده سال آخر عمر او، کلیۀ امور کشور عملاً در دست همسرش نورجهان بود. ملکه نورجهان زنی بسیار بذلهگو، باهوش، زیبا، هنرمند، هنرپرور، با استعداد و بافرهنگ بود. جهانگیر شاه پادشاهی دادگر بود. او به عنوان کسی که زنجیر عدالت داشت، مشهور است. وی به شیوۀ انوشیروان پادشاه ساسانی ایران، زنجیری متصل به زنگ را از درون قصر به بیرون آویخته بود تا هر که عدالتخواهی دارد آن را به صدا درآورد. افزون بر آن او از مادر نسب هندو راجپوت را داشت و از پدر نسب مسلمان، پس مورد احترام هر دو گروه بود. با این وجود جهانگیر برخلاف سنت مادرش، جودا، در احیای شریعت اسلام میکوشید. جهانگیر در امر تصویرسازی و کتابت آثار جاویدان پارسی، کوشا بود و مرقع گلشن که نمونه کاملی از نفاست و تابناکی هنر هندی-ایرانی است و مرقع جهانگیر که از شاهکارهای هنری ممتاز و پر آوازۀ این دوره است و اکنون در موزۀ برلین نگهداری میشود، حاصل حمایتهای او از هنر ایرانی است. جهانگیر نویسندۀ خوبی بود و به طبیعت عشق میورزید. او به رسم گذشتگانش همچون بابر، کتابی فراهم کرد به نام توزک جهانگیری که زندگینامۀ خود اوست. جهانگیر به جمعآوری نقاشیها و آثار خطی نفیس علاقهمند بود که اکنون زینت بخش موزههای جهان هستند. همچنین نسخۀ تجدید نظر یافتۀ لغتنامهای فارسی که به فرهنگ جهانگیری شهرت دارد، توسط جمالالدین حسین بن فخرالدین حسن اینجوی شیرازی، ملقب به عضدالدوله، به جهانگیر عرضه شد. این کتاب صرفاً محتوی لغاتی است که آنها را فارسی میشناسیم، برای هر لغت شواهد شعری آوردهاست و از بهترین و دقیقترین فرهنگهای زبان فارسی بهشمار میرود. (وزنکشی شاهزاده خُرم توسط جهانگیرشاه با سکههای طلا، نام اثری است از مانوهار داس، از هنرمندان دربار گورکانی، مربوط به اوایل سده ۱۷ میلادی. این اثر اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود.) جهانگیر در سال ۱۶۲۷ در راه بازگشت از راه کشمیر و کابل بر اثر سرمای شدید درگذشت. او را در باغ شاهدارا در حومه شهر لاهور در پنجاب پاکستان به خاک سپردند. بنای زیبای آرامگاه جهانگیر یکی از جاذبههای گردشگری در لاهور است. (مقبرۀ جهانگیرشاه- نمای بیرونی- شاهداره باغ، لاهور، پنجاب، پاکستان) (مقبرۀ جهانگیرشاه- نمای داخلی- شاهداره باغ، لاهور، پنجاب، پاکستان) جهانگیرشاه شش پسر به نامهای خسرو میرزا، پرویز، خرم، شهریار و جهاندار داشت؛ که از این میان خرم با نام شاه جهان به جای پدر بر تخت نشست.
© کلیه حقوق این وب سایت محفوظ می باشد . طراحی و پیاده سازی شده توسط : همایش نگار ( ویرایش 10.0.6)